قاصدک امید

او آمدنی نیست ، آوردنی است ...

۱۰ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

اسم او ...


من نگاهش میکنم ، او هم نگاهم میکند 
او برای دل بریدن ، من برای دل بری

عشق یعنی ، تار موهای تنت می ایستند 
هرزمان که اسم او را ، روی لب می آوری

فریدون مشیری
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مائده .م

این بار قسم ...


گفتــــی به عمـــوی خود ارادتــــ داری ؟؟؟
این بار قســـم به دستــــِـ عبـــاس، بیــا ...



▶⇩◀   اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج   ▶⇩◀

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مائده .م

عصر یک جمعه دلگیر


عصر یک جمعه دلگیر  دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است
چرا آب به گلدان نرسیده است
چرا لحظه ی باران نرسیده است
به هر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است وهنوزم که هنوز است
غم عشق به پایان نرسیده است
بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید
بنویسد که هنوزم که هنوز است
چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است
چرا کلبه ی احزان به گلستان نرسیده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مائده .م

صبر ...

 

گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟!

دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده است


فاضل نظری 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مائده .م

چقدر تنهایی ...



منی که مایه ننگم به حد رسوایی،

چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی

چو خویش یارتودیدم چه نیک فهمیدم،

عزیز فاطمه مهدی ، چقدر تنهایی !


اللهم عرفنی حجتک

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مائده .م

عاقبت با یک غزل او را هوایی میکنم

 

عاقبت با یک غزل او را هوایی میکنم

بعد عاشق کردنش خود را فدایی میکنم

 

گفته اند او عاشق شعر است و شاعر پیشگی

با همین ترفند از او دلربایی میکنم..!

 

من که "شاعر " نیستم اما به عشق او چنین

در میان دوستان " شاعر نمایی" میکنم!!

 

قلب او سنگیست من میکوبمش با شعر ناب

کعبه ای میسازم از آن و خدایی میکنم

 

او طلسمم کرده با آن چشمهای میشی اش

شعر میخوانم نگاهش را گدایی میکنم

 

من به اعجاز "غزل" بر قلب انسان واقفم

آخرش هم با " غزلاو را، هوایی میکنم

  

 


سید امیر جان دل

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مائده .م

تکیه گاه دردهای زندگی


دستِ زیر چانه ام،


ژستِ شاعرانه نیست


تکیه گاهِ دردهای زندگی ست...!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مائده .م

دل من ...

 

 

دل من پشت سرت کاسه ی آبی شد و ریخت

کی شود پیش قدمهای تو اسفند شوم
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مائده .م

عشق

 


مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست

همه با قافیه ی “عشق” مصیبت دارند
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مائده .م

در سمت توام ...


در سمت توام 

دلم باران

دستم باران

دهانم باران

چشمم باران

روزم را بابندگے تو پاگشا می کنم

هراذانے که می وزد پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند

هراسم تو را که صدا می زنم

ماه دردهانم هزار تکه می شود

کاش من همه بودم 

با همه دهان ها تو راصدا می زدم

کفش هاے ماه را به پا کرده ام

دوباره عازم توام

تا بوے زلف یار در آبادے من است

هرلب که خنده اے کند از شادے من است

زندگے با توست

زندگے همین حالاست . . .
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مائده .م